نخستین رنگ که نقاش به در و پنجره یا دیوار می زند، آستر، در هنر نقاشی رنگی که ابتدا بر روی تابلو می زنند و سپس رنگ های اصلی را به کار می برند، کنایه از اثری خفیف و اندک از هر چیزی
نخستین رنگ که نقاش به در و پنجره یا دیوار می زند، آستر، در هنر نقاشی رنگی که ابتدا بر روی تابلو می زنند و سپس رنگ های اصلی را به کار می برند، کنایه از اثری خفیف و اندک از هر چیزی
نام دختر پادشاه سمنگان بوده که رستم او را جفت خود گرفته و سهراب پسر رستم از او بوجود آمده. (انجمن آرا) (آنندراج) (ناظم الاطباء). دختر شاه سمنگان و زن رستم و مادر سهراب. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : چنین داد پاسخ که تهمینه ام توگوئی که از غم به دو نیمه ام. فردوسی. چو تهمینه از کار رستم شنید جز او در جهان جفت خود کس ندید بیاراست خود را چو خرم بهار در آمد بدان خانه زرنگار. فردوسی (از انجمن آرا)
نام دختر پادشاه سمنگان بوده که رستم او را جفت خود گرفته و سهراب پسر رستم از او بوجود آمده. (انجمن آرا) (آنندراج) (ناظم الاطباء). دختر شاه سمنگان و زن رستم و مادر سهراب. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : چنین داد پاسخ که تهمینه ام توگوئی که از غم به دو نیمه ام. فردوسی. چو تهمینه از کار رستم شنید جز او در جهان جفت خود کس ندید بیاراست خود را چو خرم بهار در آمد بدان خانه زرنگار. فردوسی (از انجمن آرا)
نام شهری است که فریدون پیوسته و دائم در آنجا می بود. (برهان). نام شهری که فریدون در آن می بود و ظاهراً همان تمیشه است... (فرهنگ جهانگیری). در فرهنگ و برهان آمده که نام شهری است که فریدون فرخ در آن می بود و آن را تمیشه نیز می گفته اند نزدیک بوده به بیشۀ نارون. فقیر گوید: این تمیشه است... و آن در تبرستان معروف است و بیشه را نیز تبدیل میشه گویند... (انجمن آرا) (آنندراج). نام شهر پایتخت فریدون. (ناظم الاطباء)
نام شهری است که فریدون پیوسته و دائم در آنجا می بود. (برهان). نام شهری که فریدون در آن می بود و ظاهراً همان تمیشه است... (فرهنگ جهانگیری). در فرهنگ و برهان آمده که نام شهری است که فریدون فرخ در آن می بود و آن را تمیشه نیز می گفته اند نزدیک بوده به بیشۀ نارون. فقیر گوید: این تمیشه است... و آن در تبرستان معروف است و بیشه را نیز تبدیل میشه گویند... (انجمن آرا) (آنندراج). نام شهر پایتخت فریدون. (ناظم الاطباء)
روز چهارم از روزهای هفته که آنرا ناف هفته گویند. (ناظم الاطباء). یوم الثلاثا: بگیر روز سه شنبه نبید را یک جام بخور که خوب بود عیش روز سه شنبه. منوچهری. از دگر روز هفته آن به بود ناف هفته مگر سه شنبه بود. نظامی
روز چهارم از روزهای هفته که آنرا ناف هفته گویند. (ناظم الاطباء). یوم الثلاثا: بگیر روز سه شنبه نبید را یک جام بخور که خوب بود عیش روز سه شنبه. منوچهری. از دگر روز هفته آن به بود ناف هفته مگر سه شنبه بود. نظامی
دهی است از دهستان میان آب بخش مرکزی شهرستان شوشتر. دارای 300 تن سکنه. آب آن از کارون. محصول آنجا غلات، برنج، صیفی، کنجد. شغل اهالی زراعت است. ساکنین از طایفۀ عرب میان آب میباشند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
دهی است از دهستان میان آب بخش مرکزی شهرستان شوشتر. دارای 300 تن سکنه. آب آن از کارون. محصول آنجا غلات، برنج، صیفی، کنجد. شغل اهالی زراعت است. ساکنین از طایفۀ عرب میان آب میباشند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
مکانی که در زیرزمین سازند و در ایام گرما، در آنجا نشینند، به عربی آن را مطموره و به فارسی نهانخانه نیز گویند. (آنندراج). زیرزمین. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). زیرزمین و غار و مغاره. (ناظم الاطباء) : نواب معزی الیه که از ترس گلولۀ توپ، ته خانه ای بجهت خود از حفاران کنده و در آنجا مقیم بود. (مجمل التواریخ گلستانه) ، آخرین اسباب کم ارز خانه. آنچه باقیمانده است از چیزهای کم بها بعد از فروش اسباب خانه. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به ته و ترکیبهای آن شود
مکانی که در زیرزمین سازند و در ایام گرما، در آنجا نشینند، به عربی آن را مطموره و به فارسی نهانخانه نیز گویند. (آنندراج). زیرزمین. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). زیرزمین و غار و مغاره. (ناظم الاطباء) : نواب معزی الیه که از ترس گلولۀ توپ، ته خانه ای بجهت خود از حفاران کنده و در آنجا مقیم بود. (مجمل التواریخ گلستانه) ، آخرین اسباب کم ارز خانه. آنچه باقیمانده است از چیزهای کم بها بعد از فروش اسباب خانه. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به ته و ترکیبهای آن شود
دهی است از دهستان سرشیو بخش مریوان شهرستان سنندج. واقع در 65هزارگزی خاوری دژ شاهپور. سکنۀ آن 420 تن می باشد. آب آن از چشمه تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان سرشیو بخش مریوان شهرستان سنندج. واقع در 65هزارگزی خاوری دژ شاهپور. سکنۀ آن 420 تن می باشد. آب آن از چشمه تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)